| Fråga | Svar | |||
|---|---|---|---|---|
|
چهارگوش
|
||||
|
رييس (بخصوص ندير مدرسه)
|
||||
|
دستیار
|
||||
|
معاون رئیس / معاون رئیس
|
||||
|
مشاور
|
||||
|
کلاس درس
|
||||
|
راهرو، بالکن؛
|
||||
|
دفتر مرکزی
|
||||
|
منشی.
|
||||
|
ساندرا یک کارمند بانک است.
|
||||
|
معلم / مربی
|
||||
|
بعدا ببر
|
||||
|
در آوردن
|
||||
|
من حتی او را باور نمی کردم
|
||||
|
با ادب
|
||||
|
ببخشید
|
||||
|
يك صندلي / نشستن
|
||||
|
نشستن...
|
||||
|
برداشتن
|
||||
|
گذاشتن
|
||||
|
ضد عرق
|
||||
|
جالب است که ما کاملا مخالفیم
|
||||
|
او باعث می شود من بخندم
|
||||
|
دستورالعمل
|
||||
|
انجام این کار بسیار جالب است
|
||||
|
من فقط زمان كم آوردم
|
||||
|
دور انداختن
|
||||
|
پسرت رو يه جنتلمن بار بيار
|
||||
|
آنها آماده پاسخگویی(دريافت) نیستند
|
||||
|
افراد ذهن بسته
|
||||
|
شما هرگز نمی دانيد چه كسي را تحت تاثير قرا ميدي
|
||||
|
در لحظه زندگی کن
|
||||
|
نگاهی در آینه بینداز
|
||||
|
تو هیچي نیستی
|
||||
|
ترد كردن يا خوابوندن گوشت براي كباب
|
||||
|
چرا صبح امروز دیر کردی؟
|
||||
|
من نمی دانم چگونه این کلمه را بگویم چگونه تلفظ می شود؟
|
||||
|
سخت است، بايد هم سخت باشه
|
||||
|
خانه ها از بین می روند
|
||||
|
چرا اینقدر خسته ای؟ آیا ديشب دير رفتي رختخواب؟ ؟
|
||||
|
شناسایی كردن / قابل شناسایی
|
||||
|
اواخر دهه پنجاه
|
||||
|
آیا با من می آیی؟ نه، من فکر نمی کنم
|
||||
|
آیا می خواهید زود بیدار شوید؟
|
||||
|
آب و هوا خوب بود وقتی که شما در تعطیلات بودید؟
|
||||
|
من گوشيم را خونه جا گذاشتم
|
||||
|
یک مرد سالخورده (زن)
|
||||
|
من مدتها نخواهم برد
|
||||
|
منطقه روستایی
|
||||
|
من می شنوم که شما بعضی پول بدست آورده اید. می خواهید با آن چه کار کنید؟
|
||||
|
مجعد /فر / صاف ،لخت
|
||||
|
شما در حال تلاش برای جلوگیری از ارتباط چشمي هستید
|
||||
|
من در مورد موضوع ریاضی ضعیف بودم
|
||||
|
چقدر بلند است؟
|
||||
|
چطور این پنجره را باز میکنید؟ میتوانی به من نشان دهی؟
|
||||
|
بهترین بهانه
|
||||
|
دقیقا همان چیزی بود که من نیاز داشتم
|
||||
|
به زينب زنگ زدي؟ فراموش کردم. الان انجامش میدم
|
||||
|
نگه داشتن کودک
|
||||
|
نوجوانان
|
||||
|
انتظار بالا
|
||||
|
اوایل بيست سالگي
|
||||
|
نباختن. شاید درستش بازنده نشدن باشه ولی واسه من "نباختن" از برنده شدن هم مهم تره!
|
||||
|
تابلو اعلانات
|
||||
|
پروژکتور سربار
|
||||
|
چیزی پیدا نمی کنم
|
||||
|
3- حلقه بند / نوت بوک
|
||||
|
تا حد امکان
|
||||
|
شما طوري رفتار ميكني انگار من مقصرم
|
||||
|
توفان شدید
|
||||
|
آیا می توانید زوم كني روش؟
|
||||
|
من هیچ کاری نکردم
|
||||
|
شما نمیتوانید ذهن خود را عوض کنید، بيخودي زور نزن
|
||||
|
یک روزي خیلی اهميت ميداد
|
||||
|
من همين الان مقداري قهوه درست كردم. آیا شما ميخواي يه كم؟
|
||||
|
من گرسنه هستم. آیا می توانم چیزی بخورم؟
|
||||
|
موقعیت خود را تنظیم کنید(توضيح بده/ بيان كن)
|
||||
|
یک نمونه وجود دارد
|
||||
|
جستجو
|
||||
|
بحث و گفتگو
|
||||
|
راه حل برون سپاری: پاسخ
|
||||
|
دیکته کردن
|
||||
|
یک مرد میانسال
|
||||
|
من متاسفم که امروز صبح دیر كرده بودم، دوباره اتفاق نمی افتد
|
||||
|
گرایش مردم
|
||||
|
صبح جمعه پيش كجا بودي؟
|
||||
|
در اواسط دهه سی
|
||||
|
این زمان در سال گذشته من در پاریس بودم
|
||||
|
چقدر وزن دارد
|
||||
|
پس چی؟
|
||||
|
شبیه سازی انسان
|
||||
|
تعریف خوشبختی کاملا اون طور كه به نظر مياد ساده نیست
|
||||
|
بدبختي = فاجعه،بدبختي،مصيبت
|
||||
|
ریش / سبیل
|
||||
|
سوار کردن،بلند كردن
|
||||
|
موفقیت یا شکست
|
||||
|
بسیاری از مردم به مراسم تشییع او شركت کردند
|
||||
|
آخرین تکنولوژی بالا
|
||||
|
کجا فحاه است؟ من نمی دانم. او چند دقیقه پیش در اینجا بود
|
||||
|
به چه چیزی منجر می شود؟
|
||||
|
کل زندگی تو
|
||||
|
موسسه تحصیلی
|
||||
|
اگر نمیتوني يكي از اونا رو پيدا كني، یکی از اونا باش
|
||||
|
گرایش به
|
||||
|
کجا بودید؟
|
||||
|
جای خالی را پر کنید
|
||||
|
واژه ها را رمز گشایی کن
|
||||