| Fråga | Svar | |||
|---|---|---|---|---|
| 
     این مادر با بچه هایش خرید می کند  
 | 
||||
| 
     من مدام این را به شما می گویم  
 | 
||||
| 
     خودم خوبم  
 | 
||||
| 
     پرستار بچه دور می شود  
 | 
||||
| 
     پرستار بچه برای من خیلی بدجنس بود  
 | 
||||
| 
     او خیلی بی ادب بود  
 | 
||||
| 
     مشتری نمی تواند ساکت بماند  
 | 
||||
| 
     او دیوانه است  
 | 
||||
| 
     تو واقعا یه ناجی هستی  
 | 
||||
| 
     این زمان ایستادن در اطراف نیست  
 | 
||||
| 
     به عهده گرفتن  
 | 
||||
| 
     من این را در کنترل دارم  
 | 
||||
| 
     چقدر شرم آور  
 | 
||||
| 
     خودم این کار را می کنم  
 | 
||||
| 
     از همه احمق های کوچک احمق  
 | 
||||
| 
     از من دور شوید  
 | 
||||
| 
     درستش می کنم  
 | 
||||
| 
     می خواهم خودم آن را رقم بزنم  
 | 
||||
| 
     حتی وقتی که آنطور که می خواهم به نتیجه نرسد  
 | 
||||
| 
     سه بازمانده که به کمک فوری نیاز دارند  
 | 
||||
| 
     او این بار واقعاً تعدادی از آنها را انجام داد  
 | 
||||
| 
     من به شما یک انتخاب دادم  
 | 
||||
| 
     من این تصمیم را تحسین می کنم  
 | 
||||
| 
     من یک اختلال کاهش ویتامین D دارم  
 | 
||||
| 
     من به مقدار بسیار زیادی شیر احتیاج دارم  
 | 
||||
| 
     به صورت روزانه  
 | 
||||
| 
     در حالی که صمیمی هستیم  
 | 
||||
| 
     چندین بار استراحت ناگهانی شیر انجام می دهم  
 | 
||||
| 
     از من پیاده شو  
 | 
||||
| 
     من به نوعی دیوانه وار شیر را مصرف خواهم کرد  
 | 
||||
| 
     آیا شما خانمها ناراحت می شوید اگر فقط یک ثانیه صحبت کنیم  
 | 
||||
| 
     داشتی به حرف من گوش میدی؟  
 | 
||||
| 
     داشتی به زن لباس قرمز نگاه می کردی؟  
 | 
||||
| 
     منجمدش کن  
 | 
||||
| 
     حساس  
 | 
||||
| 
     ما یک شوخی داریم  
 | 
||||
| 
     قراره سر کار بری  
 | 
||||
| 
     آنها می خواهند موهای مرا کوتاه کنند  
 | 
||||
| 
     بچه ها یک شوخی برای او برنامه ریزی کرده اند  
 | 
||||
| 
     به من دستور دادند یک کاسه بزرگ آب تهیه کنم  
 | 
||||
| 
     من به شما گفتم این کار را نکنید  
 | 
||||
| 
     در حالی که خودت میگی  
 | 
||||
| 
     این کار می کنه  
 | 
||||
| 
     نمی توانید به هیچ یک شکایت کنید  
 | 
||||
| 
     کارآفرین  
 | 
||||
| 
     قدم بزنید و آرام شوید  
 | 
||||
| 
     شما به دنبال راه حل هایی برای حل معما هستید  
 | 
||||
| 
     شما مغز نخود فرنگی  
 | 
||||
| 
     من آنچه برای زندگی در مریخ لازم است ندارم  
 | 
||||
| 
     چند تکه کردم ، چند قطعه دیگر را به هم چسباندم  
 | 
||||
| 
     من بیش کابوس دیده ام روی آن پازل  
 | 
||||
| 
     من در مورد آن گریه کردم  
 | 
||||
| 
     شما ان را وز وزی می کنید  
 | 
||||
| 
     بشکن  
 | 
||||
| 
     او جوانمردانه بازی نمی کند  
 | 
||||
| 
     شما به احساس بی عقلی می دهید  
 | 
||||
| 
     او رفتار می کند مثل اینکه او را آزار ندهد  
 | 
||||
| 
     مقید - عصبی  
 | 
||||
| 
     سر کله زدن با کسی که بسیار مقید و عصبی است  
 | 
||||
| 
     او شبکه ایمنی ماست  
 | 
||||
| 
     هر دوی شما باید آرام شوید  
 | 
||||
| 
     او ارزشش را ندارد  
 | 
||||
| 
     ناپاک  
 | 
||||
| 
     نفرت انگیز  
 | 
||||
| 
     شر  
 | 
||||
| 
     حتی یک کلمه به کسی  
 | 
||||
| 
     من وحشت زده ام  
 | 
||||
| 
     من از لحاظ ذهنی ضربه خوردم و شوکه شده ام  
 | 
||||
| 
     من این را نمی خوانم  
 | 
||||
| 
     چه چیزی را دوست نداری  
 | 
||||
| 
     شما یک نوجوان هستید  
 | 
||||
| 
     ذهن کوچک نوجوان من  
 | 
||||
| 
     شما فقط باید حرکات اضافه کنید  
 | 
||||
| 
     سعی کن مرا تعقیب کنی  
 | 
||||
| 
     تو طبیعی هستی  
 | 
||||
| 
     بیا تو  
 | 
||||
| 
     بحران غذایی مبهم  
 | 
||||
| 
     خداوند خوب  
 | 
||||
| 
     شما تصویر مشابه فلان شخص هستید  
 | 
||||
| 
     بحران تمام است  
 | 
||||
| 
     بیگانه  
 | 
||||
| 
     این کاملا غیر واقعی است  
 | 
||||
| 
     کاملا احمقانه  
 | 
||||
| 
     ماهی تابه  
 | 
||||
| 
     این همان نقطه است  
 | 
||||
| 
     ما حیوانات برانگیخته و خشمگین هستیم  
 | 
||||
| 
     توسط صاحبان مان به دور انداخته شده ایم  
 | 
||||
| 
     ما برای انتقام بیرون هستیم  
 | 
||||
| 
     گاز گرفتن و خراشیدن  
 | 
||||
| 
     ما رو با خودت ببر  
 | 
||||
| 
     بوی تعفن اهل شدن شما را فرا گرفته است  
 | 
||||
| 
     شما طرف خود را انتخاب کردید  
 | 
||||
| 
     من حیوان خانگی نیستم  
 | 
||||
| 
     شما همه چیز را اشتباه گرفتید  
 | 
||||
| 
     من اصلاً نمی خواهم در مورد مردم فکر کنم و صحبت کنم  
 | 
||||
| 
     ما قلاده های مان را سوزاندیم  
 | 
||||
| 
     من خوش قیافه تر هستم  
 | 
||||
| 
     شما همه مجبور به رفتن به زیرزمین شدید  
 | 
||||
| 
     نادانی  
 | 
||||
| 
     امروز را به عنوان مثال بگیر  
 | 
||||
| 
     از پایه سست کننده, تحلیل کننده  
 | 
||||
| 
     شما با تصمیمات سخت زیادی روبرو بودید  
 | 
||||
| 
     من آن را ندیدم.نه هیچ کس دیگری  
 | 
||||
| 
     وقتی با آدمهای بد میجنگی  
 | 
||||
| 
     مردم این دعوا یا آنچه را که منجر به آن شده است نمی بینند  
 | 
||||
| 
     سیاستمداران  
 | 
||||
| 
     تخریب  
 | 
||||
| 
     در مدرسه راهنمایی  
 | 
||||
| 
     آنها علم را به عنوان بخشی از علایق خود بیان می کنند  
 | 
||||
| 
     دبیرستان  
 | 
||||
| 
     هر یک از ما قرار است با یکی از آنها جفت شویم  
 | 
||||
| 
     ممکن است کمی زنگ زده باشم  
 | 
||||
| 
     شما باید از قضاوت عملی درست استفاده کنید  
 | 
||||
| 
     شما باید از عقل سلیم استفاده کنید  
 | 
||||
| 
     کدام قسمت از هزینه نکردن پول را نمی فهمم؟  
 | 
||||
| 
     من رابطه وحشتناکی با پول دارم  
 | 
||||
| 
     شما مسئول زندگی خود هستید  
 | 
||||
| 
     شما مسئول امور مالی خود هستید  
 | 
||||
| 
     رساندن خود را از نقطه a به نقطه B  
 | 
||||
| 
     اگر بی پول هستید و بد خرج می کنید  
 | 
||||
| 
     شما فقط خودتان را دارید که سرزنش کنید  
 | 
||||
| 
     ان زرق و برق دار به نظر می رسد  
 | 
||||
| 
     آنها اضافی به نظر می رسند  
 | 
||||
| 
     شما در رژلب های مایع مبتدی هستید  
 | 
||||
| 
     لاک لب  
 | 
||||
| 
     سایه برهنه، بی اثر  
 | 
||||
| 
     این لیپی بوسه بیشتری از رنگ را فراهم می کند  
 | 
||||
| 
     در مقابل یک رنگ کاملا اشباع شده  
 | 
||||
| 
     به شما پایان براق تری می دهد  
 | 
||||
| 
     خیلی داغتر میشه  
 | 
||||
| 
     كمد لباس  
 | 
||||
| 
     آخرین مد مورد علاقه  
 | 
||||
| 
     برای حدود یک سال  
 | 
||||
| 
     شلوار کوتاه  
 | 
||||
| 
     وسایل مورد نیاز خود را بسته بندی کردم  
 | 
||||
| 
     وسایل ضروری را بسته بندی کردم  
 | 
||||
| 
     من به یک شهر کاملاً جدید نقل مکان کردم  
 | 
||||
| 
     داشتم وسایلم را جمع می کردم  
 | 
||||
| 
     من کامپیوترم را جمع کردم. میزم را جمع کردم  
 | 
||||
| 
     آپارتمان استودیو  
 | 
||||
| 
     هم اتاقی  
 | 
||||
| 
     غذا را بجوید  
 | 
||||
| 
     باید یک لقمه دیگر بخوری  
 | 
||||
| 
     دسر  
 | 
||||
| 
     تشویق  
 | 
||||
| 
     آنها کف می زنند و تشویق می کنند  
 | 
||||
| 
     من آن را تف می کنم  
 | 
||||
| 
     ربع به یک است  
 | 
||||
| 
     ما اینجا را تمام می کنیم  
 | 
||||
| 
     او باید ۴ ساعت دیگر بیدار شود  
 | 
||||
| 
     ما در طول شب بازدیدکننده های جالبی داشتیم  
 | 
||||
| 
     چند نفر از اهالی محل وارد شدند  
 | 
||||
| 
     آنها چند آهنگ درخواست کردند  
 | 
||||